از سیاره میتره – قسمت پنجم
حتما برای شما این سوال پیش اومده که مأموریت روشا و کوشا چیه؟ یا اینکه بین نجات سیاره میتره و سفر به زمین چه ارتباطی وجود داره؟ و چرا منزل آقای مهری به عنوان مقصد فرود انتخاب شده؟ ، درسته ؟
بچههای عزیز باید بهتون بگم تو این قسمت داستان به همهی این سوالات پاسخ داده میشه. حتما یادتونه که تو قسمت اول براتون گفتم دانشمندان سیاره میتره متوجه شدن که سیارهشون به دلیل کمبود انرژی دیگه نمیتونه دور ستارهاش با سرعت همیشگی بچرخه و همین موضوع باعث شده که لحظه به لحظه خودش و همهی موجوداتی که تو اون زندگی میکنن به مرگ نزدیک و نزدیکتر بشن. برای همین دانشمندانهای میترهای روشا و کوشا رو برای تأمین این انرژی راهی زمین کردن و بهتره بدونین که جایی که قراره انرژی سیاره میتره از اونجا تأمین بشه جایی نیست به جز منزل آقای مهری.
نور آفتاب اتاق رو حسابی روشن کرده بود آقای مهری خیلی وقت بود که راهی مغازه شده بود و ستاره و سپهر هم که به زور فریادهای اعظم خانم از خواب بلند شده بودند با عجله مشغول خوردن صبحانه بودن تا راهی مدرسه بشن. صدای سماور که از زور آتشی که تو دلش داشت به سر و کلهاش میکوبید توی آشپزخونه پیچیده بود. اعظم خانم بعد از راهی کردن بچهها ، پر سفره روی هم انداخت و جلوی بخاری دراز کشید. زمان زیادی طول نکشید که چشماش کم کم گرم شد و خوابید. روشا و کوشا که با استفاده از گجتهای همراهشون تونسته بودن وارد اتاق ستاره و سپهر بشن برای انجام مرحلهی بعدی مأموریت باید یک گزارش مکتوب به همراه عکسهای گرفته شده از منزل آقای مهری رو برای دانشمندان میترهای ارسال میکردن پس دست به کار شدن و با دوربینهای مخصوصشون تو منزل آقای مهری مشغول عکاسی شدن.
بچهها دوربینهای روشا و کوشا با دوربینهایی که تا به حالا شما دیدید کاملا متفاوته. نه اشتباه نکنید ظاهرش هیچ تفاوتی با دوربینهای معمولی نداره ولی عکسهایی که با این دوربینها گرفته میشه با عکسهایی که دیدید کاملا متفاوته. این دوربینها مناظر و افراد و اماکن رو ثبت نمیکنه بلکه فقط و فقط انرژییی رو که تو محیط وجود داره با لنز مخصوصش ثبت میکنه. از انرژیهایی که تولید میشه گرفته تا انرژیهایی که مصرف میشه و انرژیهایی که هدر میره.
روشا و کوشا تهیه گزارش رو از اتاق ستاره و سپهر شروع کردن. روشا مسئول نگارش گزارش شد و کوشا هم دوربین به دست مشغول عکاسی شد.
داستان از سیاره میتره ادامه دارد …
نوشتهی مهدی خدادادی
0 نظر