همینطور که توی قسمت قبلی متوجه شدید. با نقشهی روشا و کوشا و تبدیل شدن به عینک اعضای خانواده آقای مهری اونا تونستن با تغییر تو رفتار ستاره، سپهر، اعظم خانم و آقای مهری جلوی هدر رفتن و اسراف انرژی رو تو خونهشون بگیرن.
همینطور که توی قسمت قبلی متوجه شدید. با نقشهی روشا و کوشا و تبدیل شدن به عینک اعضای خانواده آقای مهری اونا تونستن با تغییر تو رفتار ستاره، سپهر، اعظم خانم و آقای مهری جلوی هدر رفتن و اسراف انرژی رو تو خونهشون بگیرن.
تو قسمت قبل تا به اینجا داستان جلو رفت که روشا و کوشا دنبال یک نقطه مشترک بین اعضای خانواده آقای مهری میگشتن تا با استفاده از اون بتونن مانع هدر رفت انرژی تو این خونه بشن.
بالاخره انتظار روشا و کوشا به سر رسید و دستورات دانشمندای میترهای برای انجام مرحله جدید عملیات به دستشون رسید. دانشمندا به این نتیجه رسیدن با انرژی که تو خونهی آقای مهری به هدر میره میشه انرژی مورد نیاز یک میلیون سال سیارهشون رو تأمین کنن.
روشا و کوشا از همهی جاهای خونه آقای مهری از پذیرایی و آشپزخانه گرفته تا اتاقهای خواب و حمام و سرویس بهداشتی را مورد بررسی قرار دادن و گزارشهایشون رو به همراه کلی عکس برای دانشمندای میترهای ارسال کردن.
گزارشهای ارسالی روشا و کوشا توسط دانشمندان میترهای مورد بررسی قرار گرفت. بعد از چند ساعت فعالیت دانشمندان نتیجه به فرمانروای میتره اعلام شد. مطمئن هستم شما هم دوست دارید از نتیجه کار با خبر بشید.
خب همونطور که تو قسمت قبل براتون گفتم روشا و کوشا برای انجام مرحله بعدی ماموریتشون باید گزارش مکتوب از وضعیت منزل آقای مهری به همراه کلی عکس تهیه میکردند و قرار شد که کارشون رو از اتاق ستاره و سپهر شروع کنن.
حتما برای شما این سوال پیش اومده که مأموریت روشا و کوشا چیه؟ یا اینکه بین نجات سیاره میتره و سفر به زمین چه ارتباطی وجود داره؟ و چرا منزل آقای مهری به عنوان مقصد فرود انتخاب شده؟ ، درسته ؟
روشا و کوشا برای انجام ماموریتشان لازم بود وارد عمل شوند. طبق نقشهی از پیش تعیین شده توسط دانشمندان میترهای، باید خود را به اتاق ستاره و سپهر میرسانند ولی قبل از آن باید سفینهی کوچک خود را از چشم خانوادهی آقای مهری مخفی میکردند، پس گجتهای لازم برای انجام ماموریت را به همراه خود برداشته و بعد سفینه را نامرئی کردند.
با قسمت چهارم از سیاره میتره با وبلاگ میتره همراه باشید.
روشا و کوشا از توی حیاط با دوربین مخصوصی که داشتند مشغول رصد اتاق بودند. آقای مهری که به خاطر موضوع نامه قدری ناراحت شده بود و سگرمههاش تو هم رفته بود با دیدن زیرنویس تلویزیون که خبر پخش مستقیم یک بازی از جام باشگاههای اروپا رو اعلام میکرد لب از لبش شکفت.
با قسمت سوم از سیاره میتره با وبلاگ میتره همراه باشید.
همونطور که تو قسمت قبل براتون گفتم خونهی آقای مهری توی یکی از محلههای جنوبی شهر تهران قرار داشت، یک خونه قدیمی پنجاه ساله که پدربزرگ آقای مهری اون رو با دست خودش ساخته بود و بعد از پدربزرگ و پدر حالا به تک پسر اون خانواده یعنی آقای مهری به ارث رسیده بود.
با قسمت دوم از سیاره میتره با وبلاگ میتره همراه باشید